رفتن به محتوا
قلم ایران

قلم ایران

بلاگ

نوشته‌شده در دسامبر 6, 2025دسامبر 6, 2025

گاهی چیزی در گلویت گیر می‌کند

که نه پایین می‌رود و نه بالا می‌آید

مثلا تیغ‌ ماهی و گاهی هم آدم

پویان گیلانی

نوشته‌شده در نوامبر 29, 2025نوامبر 29, 2025

گفت: خیلی آدم حقیری هستی!

گفتم: اوج گرفتم، دور شدم؛ اندکم می‌بین

پویان گیلانی

نوشته‌شده در نوامبر 26, 2025نوامبر 26, 2025

لغت سخت زنان چشمانشان می‌باشد، چونکه با دقت به زیرش با مداد خط می‌کشند

پویان گیلانی

نوشته‌شده در نوامبر 20, 2025نوامبر 20, 2025

گفته بودی تن من امن‌ترین جای زمین است! پس چرا هر کسی بو بکشد پیراهنت میمیرد؟!

پویان گیلانی

نوشته‌شده در نوامبر 19, 2025نوامبر 19, 2025

این سجاده مُهر ندارد، سر بر زانویم بگذار. این نماز تسبیح ندارد، انگشتم را بگیر دانه به دانه

پویان گیلانی

نوشته‌شده در نوامبر 19, 2025نوامبر 19, 2025

بلدم گیس ببافم، بلدی باز کنی؟ بلدم عشوه بیایم، بلدی ناز کنی؟

پویان گیلانی

نوشته‌شده در نوامبر 19, 2025نوامبر 19, 2025

گفت: تو چرا هر عید برایم گل‌سر می‌گیری؟ گفتم: موی تو جانِ من است، تا نروی یکسره بر باد دهی

پویان گیلانی

نوشته‌شده در نوامبر 19, 2025نوامبر 19, 2025

همدل بِه از همخانه است

پویان گیلانی

نوشته‌شده در سپتامبر 30, 2025سپتامبر 30, 2025

وقتی در حال لخت شدن است، از خودِ لختش قشنگتر است. درخت را می‌گویم.

پویان گیلانی

وقتی در حال لخت شدن است، از خودِ لختش قشنگتر است. درخت را می‌گویم.

نوشته‌شده در آگوست 16, 2025آگوست 16, 2025

کار من از دست زدن هم گذشته، به زخمهایم اگر نگاه هم بکنی می‌سوزد. زخمی که دیده نمی‌شود، بیشتر درد دارد.

پویان گیلانی

صفحه‌بندی نوشته‌ها

برگه 1 برگه 2 … برگه 10 برگه بعدی
با افتخار، نیرو گرفته از WordPress